چند همسری
چندهمسری
چندهمسری وضعیتی است که در آن زن یا مرد بیش از یک همسر دارند.
در بسیاری از جوامع اروپایی، زندگی زناشویی فقط به صورت تکهمسری است و مرد یا زن بهطور قانونی نمیتوانند در یک زمان با بیش از یک نفر ازدواج کنند. اما چندهمسری هنوز جایگاه خود را در بسیاری از جوامع و فرهنگها حفظ کرده است.

چندزنی حالتی است که در آن مرد در یک زمان با چند زن ازدواج کند. چندشوهری حالتی است که زن به طور همزمان دو شوهر یا بیشتر داشته باشد. چندهمسری در مسیحیت ممنوع است؛ در حالی که در هندوگرایی، یهودیت و اسلام، چندزنی با شرایط خاص جایز شمرده میشود.
نظرات مخالفان چندهمسری
افراد مخالف با چند همسری عقیده دارند که تنها می توانند با یک نفر رابطه ی عاطفی و زناشویی داشته باشند . شوهر آن ها متعلق به آن هاست مگر آنکه طلاق جاری شود . مرد نمی تواند اعتدال بیبن چند همسر را رعایت کند .
نظرات موافقان چند همسری
افراد موافق چند همسری عقیده دارند که اگر مردی از لحاظ مالی متمکن باشد ، می تواند در صورت اجازه همسر اول ، همسری دیگر برگزیند . دلایل آن ها می تواند به تامین مالی زنان فقیر ، اجتناب از رابطه ی عاطفی خارج از محیط زناشویی و غیره می باشد . همچنین موافقان چند همسری این عقیده را دارند که دارا بودن 2 همسر یا بیشتر ، به مراتب بهتر از داشتن یک همسر و روابط پنهان با زنان دیگر و یا به عبارت داشتن دوست دختر می باشد .
وضعیت حقوقی
آمریکا
چندهمسری در ایالات متحده آمریکا غیرقانونی است.
خاورمیانه
«چندهمسری» در اسرائیل غیرقانونی است. در قوانین ایران «چندزنی» برای ۴ همسر همزمان دائم و بینهایت همسر موقت به رسمیت شناخته شده اما چندشوهری ممنوع است.
چندزنی
«هوو» تغییر مسیری به این صفحه است. برای کاربردهای دیگر هوو (ابهامزدایی) را ببینید.
چندزنی نوعی از ازدواج چندهمسری است که در آن یک مرد در یکزمان با بیش از یک زن ازدواج کرده باشد.
رواج و ممنوعیت
چندزنی در دوران قدیم در سرزمینهای فلسطین، چین، ایران، هند، اندونزی، مالزی، هند، یونان، آفریقا و آمریکا رواج داشته است. چندزنی همچنین در پادشاهی مغول و در خلافت اسلامی رایج بوده است.
چندزنی در یهودیت، هندوگرایی، اسلام و بوداگرایی جایز شمرده شده است؛ در حالی که در مسیحیت و بهاییت ممنوع است.
امروزه، چندزنی در بسیاری از کشورهای جهان از جمله چین، تایوان، روسیه، انگلستان، آمریکا، ترکیه و تونس ممنوع است.
هوو
هوو به زنی اشاره دارد که همسرش با زن یا زنان دیگری نیز ازدواج کردهاست. چنین اصطلاحی در وضعیت چندزنی به کار میرود. دو زن که در نکاح یک مرد میباشند، هریک دیگری را هوو خوانند. این کلمه همچنین با گسترش معنایی، برای اشاره به «رقیب» نیز به کار میرود.
چندشوهری
چندشوهری حالتی از چندهمسری است که در آن، زن به طور همزمان بیش از یک شوهر داشته باشد.
چندشوهری بسیار کمتر از چندزنی معمول است. در گذشته، در نپال، مغولستان و نیز در عربستان پیش از اسلام؛ چندشوهری وجود داشته است. در چندشوهری پدر خونی فرزند مشخص نمیشدهاست. چندشوهری، امروزه در بین توداهای جنوب هند و تبت وجود دارد.
چندشوهری در اسلام، یهودیت، مسیحیت، هندوگرایی، بوداگرایی، آیین زرتشت، و دین بهایی جایز دانسته نمیشود.
جامعههای نمونه
در تبت، چند شوهری پذیرفته است. برادر ها با یک زن ازدواج می کنند و فرزند حاصل از این ازدواج، زمین را به ارث می برد. لغت چند شوهری زمانی که این شوهر ها همه برادر باشند به چند شوهری برادرانه ( Fraternal Polyandry) تغییر نام می دهد. چند شوهری در تبت رواج پیدا کرد و بهترین مثال و رخدادی است که بصورت زنده در سنت چند شوهری اتفاق می افتد.
شواهدی مبنی بر منع چند شوهری در Lagash و شهر سومریان در ۲۳۰۰ سال قبل از میلاد مسیح وجود دارد. در متون حماسی هندی، Mahabharata (مهاباراتا سرودهای حماسی از سده پنجم یا ششم پیش از میلاد به زبان سانسکریت است. مهاباراتا با بیش از یکصدهزار بیت بلندترین سروده جهان است. کار نوشتن آن تا سده سوم یا چهارم میلادی ادامه یافتهاست.) دیده می شود. برخی از تاریخدانان موضوع این سرودهها را الهامگرفته از نبرد میان مردمان آریایی و دراویدی در هزاره دوم پیش از میلاد میدانند. مهاباراتا در قدیم با نام رزمنامه به توصیف زنی به نام دراوپادی Draupadi می پردازد که با ۵ برادر ازدواج کرده است.
مثل سنت بقیه فرهنگ ها، چند شوهری در تبت سازگار با چالش های جغرافیایی منطقه است. در کشوری با زمین های زراعی بسیار محدود، روش چند شوهری از تعداد به ارث برندگان زمین می کاهد. زنان به دلیل محدودیت زمین، فرزندان کمتری می آورند. همچنین در این روش زمین در همان خانواده باقی می ماند.
ازدواج چندین برادر با یک زن، باعث می شود تا برادر ها همه با هم بر سر یک زمین کار کنند و پسر های بیشتری برای کار کردن روی زمین به دنیا بیاورند. این عمل باعث می شود که بطور مثال اگر مردی از خانواده نیاز داشت که به مسافرت برود- به هدف تجارت- شوهر دیگر با خانواده می ماند و از آنها و زمین مواظبت می کند. چند شوهری هم اکنون در تبت خلاف قانون است، اگر چه هنوز هم گاهی اوقات این کار انجام می شود.
تکهمسری
تک کامی تکهمسری یا تک زامی یکی از گرایشهای جفتگیرانه در انسان و دیگر جانوران است و در تقابل با چندهمسری قرار میگیرد.
تعریف دقیق
اصطلاح تکهمسری خود تفسیربردار است. برای نمونه توان پرسیدن که آیا شخص با داشتن زنان صیغهای (متعه) همچنان تکهمسر محسوب میشود یا نه. یکی از تعریفهای تکهمسری که تا حد زیادی نزد اهل فن مقبول است، چنین است: «تکهمسری وابستگی و رابطهٔ جفتگیرانهٔ اساساً اختصاصی و طولانیمدت میان یک نر و یک مادهاست.» در کل، نه تکهمسری و نه چندهمسری هیچیک اشاره به یکی رابطهٔ ایستا و فرهنگانه ناوردا نمیدارند. مثلاً اندر جامعهای که چندهمسری را تابو میدانند، یکی رفتار دیده توان شدن که آن را «تکهمسری زنجیرهای» خوانند. در تکهمسری زنجیرهای، شخص (معمولاً مذکر)، اندر زمان تنها یک جفت/همسر میدارد، لیک معمولاً پس از جندی جفت/همسر را وانهاده اندر پی همسری بهتر/جوانتر میرود. به علاوه، افتد که جفتهای تکهمسری، با یکدگر غدر کنند. خیانت به همسر فرایندیاست که حتی در مرغان هم دیده میشود. نیز از همین روست که قید «اساساً» پیش از صفت «اختصاصی» در تعریف تکهمسری آمدهاست.
همیدون در جامعهای چندزنی همهٔ مردان چندین زن نمیدارند، اصلاً از دیدی آماری چنین امری ناممکن است چرا که بهتقریب در شرایط عادی، تعداد مردان و زنان مساویاست. پس اگر برخی مردان چندین زن بدارند برخی دیگر مردان بیهمسر میمانند.
تکهمسری در جامعههای انسانی
در جامعههای انسانی تکهمسری ممکن است تحمیلشدهٔ زیستبوم یا تحمیلشدهٔ اجتماع باشد. در تکهمسری تحمیلشدهٔ زیستبوم، اوضاع زیستمحیطی داشتن بیشتر از یک همسر را نامقدور میسازد. یعنی به علت سختی اوضاع کسی استطاعت داشتنِ بیشتر از یک همسر (با فرض اینکه همسر بیشتر نانخور است تا نانآور) نمیدارد. در تکهمسری تحمیلشده بر دست اجتماع، مجموعهٔ قانونها سنتها یا مذهب و به بیان کلیتر عوامل بازدارندهٔ فرهنگی-اجتماعی-مذهبی مانعی بر سر گرفتن چند همسر است.
مرد
مرد یک انسان مذکر است. اصطلاح مرد برای یک انسان مذکر بالغ استفاده میشود و زمانی که انسان مذکر بالغ نشده یا نوجوان است وی را در اصطلاح پسر یا آقاپسر خطاب میکنند.
بیولوژی و جنس
نشانههای بلوغ جنسی در پسرها، عبارتند از:
رشد بیضه، ترشح هورمونهای جنسی و افزایش تولید اسپرم
رشد آلت تناسلی
رویش موی صورت (ریش و سبیل)
رویش موی زهار در پائین شکم و کنار اندامهای جنسی
رویش مو در زیر بغل و سایر بخشهای بدن
تغییر در صدا و بم شدن آن
رشد فیزیکی بدن و تغییرات جسمانی دیگر
ویژگیهای فیزیکی
مردان به صورت ژنتیکی و در گوناگونیهای آماری، نسبت به زنان از بدنی عضلانی و قویتر برخوردار هستند. تفاوتهای کلی فیزیکی مردان شامل داشتن قدی بلندتر، تراکم استخوانی بیشتر و بدنی عضلانیتر است.
سیستم تناسلی
به آلت تناسلی مردانه کیر (نری یا ذَکَر) گفته میشود. در زیر آلت تناسلی مردانه بیضه (خایه یا تخم) قرار دارد. در آلت تناسلی مردانه اغلب نواحی حساسی وجود دارند که تحریک آنها باعث تحریک فرد میگردد. در اوج لذت جنسی ارگاسم از آلت تناسلی مرد منی و یا اسپرم خارج میشود که در صورت ریخته شدن آن در فرج زن و عدم جلوگیری میتواند باعث حاملگی در زن بشود. از آلت تناسلی به جز تماس جنسی، برای دفع ادرار نیز استفاده میشود.
خصوصیات کروموزمی
از خصوصیات کروموزومهای انسانهای عادی، دارا بودن ۲۲ جفت کروموزوم غیر جنسی و ۱ جفت کروموزوم جنسی میباشد. کروموزومهای جنسی مردان طبیعی از یک کروموزوم X و یک کروموزوم Y و با این دو کروموزوم تعداد کروموزومها به ۴۶ عدد میرسد.
بیماریها
به طور کلی بیماریهای مردان از زنان بیشتر است. در مقایسه با زنان، مردان بیماری مخصوص مردانه بیشتری دارند، برای مثال سرطان پروستات یک نوع از سرطان است که فقط مردان به آن مبتلا میشوند و عمدتاً عمر کمتری نسبت به زنان را دارا میباشند.
مشخصات جنسی
هورمون جنسی
هورمونی که عامل رویش و رشد موها میباشد تستوسترون نامیده میشود. این هورمون در بدن هر دو جنس وجود دارد ولی به دلیل نسبت حدوداً ۵۰:۱ آن در مردان، هورمون مردانه نام گرفتهاست.
در فرهنگ
در بسیاری از فرهنگ ها، مرد وظیفه اصلی را در تامین درآمد یک خانواده دارد و در جوامع سنتی به عنوان رییس و تصمیم گیرنده اصلی در خانواده به حساب می آید. در اکثرفرهنگ های سنتی و نیمه سنتی، مرد وظیفه رهبری و مدیریت را در خانواده داراست.
واژه مردانگی در ادبیات فارسی و فرهنگ ایرانی ، همسنگِ جوانمردی و فتوت است و مصادیق دلاوری و شجاعت، عدالتورزی ، حقطلبی ، ظلمستیزی و حمایت از ستمدیدگان و ضعیفان را نیز با خود دارد.
زن
به انسان ماده یا مؤنث زن گفته میشود. واژهٔ دختر معمولاً برای افراد جوان یا نابالغ به کار برده میشود و در مقابل آن، واژه زن یا خانم (عنوان محترمانه تر) برای افراد بالغ استفاده میشود. البته واژهٔ زن یک عبارت عمومی برای اشاره به انسان مؤنث است مانند «حقوق زنان».
به طور معمول یک زن بالغ، توانایی بارداری و زادن دارد. زن جوان ازدواج نکرده را دوشیزه و زن ازدواج کرده را زن متأهل یا بانو خطاب میکنند. به زنی که دارای فرزند شدهاست، مادر گفته میشود.
ریشهشناسی
واژهٔ زن در زبان پهلوی ژن، در اوستا و هندی باستان جنی و در انگلیسی باستان wifman به معنی «انسان مونث» بودهاست (در برابر werman به معنی انسان مذکر) در آن دوران Man و mann معنی خنثی داشت و فقط نوع انسان را خطاب قرار میداد.
نمادی که برای سیارهٔ ناهید (ونوس در نام غربی) در نظر گرفته شده همان نماد جنسیت زن است و آن نیز شکلی نمادین از آینهٔ در دست ونوس خدای روم باستان است. این نماد از یک دایره و یک بعلاوهٔ (صلیب) کوچک در زیر آن ساخته شدهاست. در یونیکد هم این نماد پذیرفته شدهاست. همچنین نماد ونوس نماد زنانگی و رفتار زنانه نیز است. در شیمی دوران باستان عنصر مس نیز همین نماد را داشت. در آن زمان دایرهٔ بالای نماد نماد روح و بعلاوهٔ زیر آن نماد ماده در فیزیک بود.
واژه «بانو»، در کتیبههای ساسانی و ادبیات زردشتی فارسی میانه، در لقب بعضی از ایزد زنان هند و ایرانی و همراه نام همسران شاهان، امیران و بزرگان دربار دیده میشود. در ادبیات فارسی، بویژه در منظومههایی مانند شاهنامه، ویس و رامین و خسرو و شیرین، به معنی زن بزرگ و ملکه کاربرد فراوان دارد. قدیمی ترین کاربرد این عنوان در یکی از الواح تخت جمشید به خط عیلامی بصورت ba-nu-ka (احتمالاً با تلفظ بانوکا در لوحه شماره ۱۷۰۸) است که ظاهراً عنوان ملکه آتوسا (Hutaosa، هوتس) دختر کورش، همسر داریوش و مادر خشایارشا بوده است. در فارسی میانه و پارتی بصورت «بانوگ» دیده میشود. چندین بار در "کتیبه شاپور اول در کعبه زردشت"، در عنوان زنان دربار و به عنوان لقب ناهید، ایزدبانوی نگهبان آب، آمده است.
آغاز بزرگسالی
زنانگی (به انگلیسی: Womanhood) دورهای است که یک دختر (انسان مونث) دوران کودکی و نوجوانی را پشت سر میگذارد معمولاً دختری که پا به ۱۸ سالگی میگذارد جوان دانسته میشود. بلوغ جنسی معمولاً از سن ۱۰ سالگی آغاز میشود و در ادامهٔ آن در ۱۲، ۱۳ سالگی نخستین عادت ماهانه روی میدهد. در برخی شاخههای مسیحیت و در دینهای اسلام و یهود برای دختران جشن تکلیف میگیرند. این آیین در یهودیت، بر میتسوا و بت میتسوا نام دارد. حتی اگر قرار نباشد این آیین به طور ویژه برگزار شود ممکن است جشن تولد یک سال میان ۱۲ تا ۲۱ سالگی را با لباسهای ویژه به صورت ویژه جشن بگیرند. مانند کویینسس در آمریکای لاتین.
جایگاه اجتماعی زنان
در ایران
آیین زرتشتی، آشکارا برابری میان زن و مرد را اعلام کردهاست. منابع بسیار کم و محدودی دربارهٔ وضعیت زنان در دوران باستان بجای ماندهاست اما آنچه از گل نوشتههای تخت جمشید بدست آمده نشان میدهد که زنان مانند مردان در اجتماع حضور داشتهاند، کار میکردند و از دستمزد برابر با مردان برخوردار بودهاند. در دوران حکومت ساسانیان، دو پادشاه زن، فرمانروایی کردهاند.
در یونان باستان
در آن دوران زنان اجازهٔ یادگیری هنرهای رزمی را نداشتند درنتیجه نمیتوانند در دفاع از شهر نقشی داشته باشند. همچنین دختران در نزد مردم نسبت به پسران بسیار غیرمفید دانسته میشدند برای همین بیشتر دیده میشد که خانوادهها فرزندان دختر خود را بر سر راه بگذراند و آنها را در طبیعت رها کنند و یا حتی به عنوان برده بفروشند که البته این کار در مورد پسران بسیار کمتر دیده میشد. ژان استوبه (سدهٔ پنجم) در مجموعهٔ خود دربارهٔ یونان باستان گفتهاست که دستور کار جا افتاده در ذهن مردم چنین بود: «اگر پسردار شدیم، همیشه آن را بزرگ میکنیم و نگه میداریم، حتی اگر ندار (فقیر) باشیم، ولی دختر، آن را بر سر راه میگذاریم، حتی اگر دارا (ثروتمند) باشیم» اگر هم فرزند دختری نگه داشته میشد و بر سر راه گذاشته نمیشد، باز همچنان از بهداشت و توجه کمتری برخوردار بود.
حس بیزاری و نفرتی که در آن دوران نسبت به زنان وجود داشت باعث شده بود که آنها اجازهٔ ورود در کارهای فکری در جامعه را نداشته باشند. سمونید آمورگُس (Sémonide d'Amorgos) در جای دیگر در اشاره به آفرینش پاندورا به دستور زئوس میگوید: «این زئوس بود که بدترین چیز ممکن را آفرید: زنان!»
با وجود تمام این محدودیتها استثناهایی در پزشکی، فلسفه و ریاضیات (مکتب فیثاغورسی) وجود داشت. برای نمونه میتوان از تئانو فیلسوف و ریاضی دان یونانی پیرو مکتب فیثاغوری که در سدهٔ ششم پیش از میلاد زندگی میکرد، نام برد.
در میان اسپارتها شرایط جور دیگری بود، در این سرزمین اگر نگوییم زنان با مردان برابر بودند دست کم میتوان با اطمینان به نقشهای درخور توجه آنها در جامعه اشاره کرد. در آنجا زنان از آموزش بهره مند میشدند و میتوانستند موسیقی، رقص، آمادگی جسمانی، ورزشهای پا و مهارتهای نظامی مانند پرتاب نیزه، پرتاب دیسک و... را فرابگیرند. در آن سرزمین دیده شدن زنان سوار بر اسب و یا در حال یادگیری فنون نظامی بسیار معمول و پذیرفته شده بود (نگاه کنید به آموزشهای اسپارتیان).
اسپارتیان بر این باور بودند که تنها زنان محکم و نیرومند میتوانند فرزندانی نیرومند در آینده داشته باشند. این باور بدنهٔ جامعهٔ اسپارتیان بود.
در روم باستان
در آن دوران در روم باستان نقش زنان در جامعه با توجه و نسبت به مردان تعیین میشد و میتوان آنها را به سه دسته تقسیم کرد:
دختر جوان یا puella، virgo:
همسر یک مرد یا uxor، conjux:
مادر یک خانواده یا matrona, materfamilias:
چندهمسری وضعیتی است که در آن زن یا مرد بیش از یک همسر دارند.
در بسیاری از جوامع اروپایی، زندگی زناشویی فقط به صورت تکهمسری است و مرد یا زن بهطور قانونی نمیتوانند در یک زمان با بیش از یک نفر ازدواج کنند. اما چندهمسری هنوز جایگاه خود را در بسیاری از جوامع و فرهنگها حفظ کرده است.

چندزنی حالتی است که در آن مرد در یک زمان با چند زن ازدواج کند. چندشوهری حالتی است که زن به طور همزمان دو شوهر یا بیشتر داشته باشد. چندهمسری در مسیحیت ممنوع است؛ در حالی که در هندوگرایی، یهودیت و اسلام، چندزنی با شرایط خاص جایز شمرده میشود.
نظرات مخالفان چندهمسری
افراد مخالف با چند همسری عقیده دارند که تنها می توانند با یک نفر رابطه ی عاطفی و زناشویی داشته باشند . شوهر آن ها متعلق به آن هاست مگر آنکه طلاق جاری شود . مرد نمی تواند اعتدال بیبن چند همسر را رعایت کند .
نظرات موافقان چند همسری
افراد موافق چند همسری عقیده دارند که اگر مردی از لحاظ مالی متمکن باشد ، می تواند در صورت اجازه همسر اول ، همسری دیگر برگزیند . دلایل آن ها می تواند به تامین مالی زنان فقیر ، اجتناب از رابطه ی عاطفی خارج از محیط زناشویی و غیره می باشد . همچنین موافقان چند همسری این عقیده را دارند که دارا بودن 2 همسر یا بیشتر ، به مراتب بهتر از داشتن یک همسر و روابط پنهان با زنان دیگر و یا به عبارت داشتن دوست دختر می باشد .
وضعیت حقوقی
آمریکا
چندهمسری در ایالات متحده آمریکا غیرقانونی است.
خاورمیانه
«چندهمسری» در اسرائیل غیرقانونی است. در قوانین ایران «چندزنی» برای ۴ همسر همزمان دائم و بینهایت همسر موقت به رسمیت شناخته شده اما چندشوهری ممنوع است.
چندزنی
«هوو» تغییر مسیری به این صفحه است. برای کاربردهای دیگر هوو (ابهامزدایی) را ببینید.
چندزنی نوعی از ازدواج چندهمسری است که در آن یک مرد در یکزمان با بیش از یک زن ازدواج کرده باشد.
رواج و ممنوعیت
چندزنی در دوران قدیم در سرزمینهای فلسطین، چین، ایران، هند، اندونزی، مالزی، هند، یونان، آفریقا و آمریکا رواج داشته است. چندزنی همچنین در پادشاهی مغول و در خلافت اسلامی رایج بوده است.
چندزنی در یهودیت، هندوگرایی، اسلام و بوداگرایی جایز شمرده شده است؛ در حالی که در مسیحیت و بهاییت ممنوع است.
امروزه، چندزنی در بسیاری از کشورهای جهان از جمله چین، تایوان، روسیه، انگلستان، آمریکا، ترکیه و تونس ممنوع است.
هوو
هوو به زنی اشاره دارد که همسرش با زن یا زنان دیگری نیز ازدواج کردهاست. چنین اصطلاحی در وضعیت چندزنی به کار میرود. دو زن که در نکاح یک مرد میباشند، هریک دیگری را هوو خوانند. این کلمه همچنین با گسترش معنایی، برای اشاره به «رقیب» نیز به کار میرود.
چندشوهری
چندشوهری حالتی از چندهمسری است که در آن، زن به طور همزمان بیش از یک شوهر داشته باشد.
چندشوهری بسیار کمتر از چندزنی معمول است. در گذشته، در نپال، مغولستان و نیز در عربستان پیش از اسلام؛ چندشوهری وجود داشته است. در چندشوهری پدر خونی فرزند مشخص نمیشدهاست. چندشوهری، امروزه در بین توداهای جنوب هند و تبت وجود دارد.
چندشوهری در اسلام، یهودیت، مسیحیت، هندوگرایی، بوداگرایی، آیین زرتشت، و دین بهایی جایز دانسته نمیشود.
جامعههای نمونه
در تبت، چند شوهری پذیرفته است. برادر ها با یک زن ازدواج می کنند و فرزند حاصل از این ازدواج، زمین را به ارث می برد. لغت چند شوهری زمانی که این شوهر ها همه برادر باشند به چند شوهری برادرانه ( Fraternal Polyandry) تغییر نام می دهد. چند شوهری در تبت رواج پیدا کرد و بهترین مثال و رخدادی است که بصورت زنده در سنت چند شوهری اتفاق می افتد.
شواهدی مبنی بر منع چند شوهری در Lagash و شهر سومریان در ۲۳۰۰ سال قبل از میلاد مسیح وجود دارد. در متون حماسی هندی، Mahabharata (مهاباراتا سرودهای حماسی از سده پنجم یا ششم پیش از میلاد به زبان سانسکریت است. مهاباراتا با بیش از یکصدهزار بیت بلندترین سروده جهان است. کار نوشتن آن تا سده سوم یا چهارم میلادی ادامه یافتهاست.) دیده می شود. برخی از تاریخدانان موضوع این سرودهها را الهامگرفته از نبرد میان مردمان آریایی و دراویدی در هزاره دوم پیش از میلاد میدانند. مهاباراتا در قدیم با نام رزمنامه به توصیف زنی به نام دراوپادی Draupadi می پردازد که با ۵ برادر ازدواج کرده است.
مثل سنت بقیه فرهنگ ها، چند شوهری در تبت سازگار با چالش های جغرافیایی منطقه است. در کشوری با زمین های زراعی بسیار محدود، روش چند شوهری از تعداد به ارث برندگان زمین می کاهد. زنان به دلیل محدودیت زمین، فرزندان کمتری می آورند. همچنین در این روش زمین در همان خانواده باقی می ماند.
ازدواج چندین برادر با یک زن، باعث می شود تا برادر ها همه با هم بر سر یک زمین کار کنند و پسر های بیشتری برای کار کردن روی زمین به دنیا بیاورند. این عمل باعث می شود که بطور مثال اگر مردی از خانواده نیاز داشت که به مسافرت برود- به هدف تجارت- شوهر دیگر با خانواده می ماند و از آنها و زمین مواظبت می کند. چند شوهری هم اکنون در تبت خلاف قانون است، اگر چه هنوز هم گاهی اوقات این کار انجام می شود.
تکهمسری
تک کامی تکهمسری یا تک زامی یکی از گرایشهای جفتگیرانه در انسان و دیگر جانوران است و در تقابل با چندهمسری قرار میگیرد.
تعریف دقیق
اصطلاح تکهمسری خود تفسیربردار است. برای نمونه توان پرسیدن که آیا شخص با داشتن زنان صیغهای (متعه) همچنان تکهمسر محسوب میشود یا نه. یکی از تعریفهای تکهمسری که تا حد زیادی نزد اهل فن مقبول است، چنین است: «تکهمسری وابستگی و رابطهٔ جفتگیرانهٔ اساساً اختصاصی و طولانیمدت میان یک نر و یک مادهاست.» در کل، نه تکهمسری و نه چندهمسری هیچیک اشاره به یکی رابطهٔ ایستا و فرهنگانه ناوردا نمیدارند. مثلاً اندر جامعهای که چندهمسری را تابو میدانند، یکی رفتار دیده توان شدن که آن را «تکهمسری زنجیرهای» خوانند. در تکهمسری زنجیرهای، شخص (معمولاً مذکر)، اندر زمان تنها یک جفت/همسر میدارد، لیک معمولاً پس از جندی جفت/همسر را وانهاده اندر پی همسری بهتر/جوانتر میرود. به علاوه، افتد که جفتهای تکهمسری، با یکدگر غدر کنند. خیانت به همسر فرایندیاست که حتی در مرغان هم دیده میشود. نیز از همین روست که قید «اساساً» پیش از صفت «اختصاصی» در تعریف تکهمسری آمدهاست.
همیدون در جامعهای چندزنی همهٔ مردان چندین زن نمیدارند، اصلاً از دیدی آماری چنین امری ناممکن است چرا که بهتقریب در شرایط عادی، تعداد مردان و زنان مساویاست. پس اگر برخی مردان چندین زن بدارند برخی دیگر مردان بیهمسر میمانند.
تکهمسری در جامعههای انسانی
در جامعههای انسانی تکهمسری ممکن است تحمیلشدهٔ زیستبوم یا تحمیلشدهٔ اجتماع باشد. در تکهمسری تحمیلشدهٔ زیستبوم، اوضاع زیستمحیطی داشتن بیشتر از یک همسر را نامقدور میسازد. یعنی به علت سختی اوضاع کسی استطاعت داشتنِ بیشتر از یک همسر (با فرض اینکه همسر بیشتر نانخور است تا نانآور) نمیدارد. در تکهمسری تحمیلشده بر دست اجتماع، مجموعهٔ قانونها سنتها یا مذهب و به بیان کلیتر عوامل بازدارندهٔ فرهنگی-اجتماعی-مذهبی مانعی بر سر گرفتن چند همسر است.
مرد
مرد یک انسان مذکر است. اصطلاح مرد برای یک انسان مذکر بالغ استفاده میشود و زمانی که انسان مذکر بالغ نشده یا نوجوان است وی را در اصطلاح پسر یا آقاپسر خطاب میکنند.
بیولوژی و جنس
نشانههای بلوغ جنسی در پسرها، عبارتند از:
رشد بیضه، ترشح هورمونهای جنسی و افزایش تولید اسپرم
رشد آلت تناسلی
رویش موی صورت (ریش و سبیل)
رویش موی زهار در پائین شکم و کنار اندامهای جنسی
رویش مو در زیر بغل و سایر بخشهای بدن
تغییر در صدا و بم شدن آن
رشد فیزیکی بدن و تغییرات جسمانی دیگر
ویژگیهای فیزیکی
مردان به صورت ژنتیکی و در گوناگونیهای آماری، نسبت به زنان از بدنی عضلانی و قویتر برخوردار هستند. تفاوتهای کلی فیزیکی مردان شامل داشتن قدی بلندتر، تراکم استخوانی بیشتر و بدنی عضلانیتر است.
سیستم تناسلی
به آلت تناسلی مردانه کیر (نری یا ذَکَر) گفته میشود. در زیر آلت تناسلی مردانه بیضه (خایه یا تخم) قرار دارد. در آلت تناسلی مردانه اغلب نواحی حساسی وجود دارند که تحریک آنها باعث تحریک فرد میگردد. در اوج لذت جنسی ارگاسم از آلت تناسلی مرد منی و یا اسپرم خارج میشود که در صورت ریخته شدن آن در فرج زن و عدم جلوگیری میتواند باعث حاملگی در زن بشود. از آلت تناسلی به جز تماس جنسی، برای دفع ادرار نیز استفاده میشود.
خصوصیات کروموزمی
از خصوصیات کروموزومهای انسانهای عادی، دارا بودن ۲۲ جفت کروموزوم غیر جنسی و ۱ جفت کروموزوم جنسی میباشد. کروموزومهای جنسی مردان طبیعی از یک کروموزوم X و یک کروموزوم Y و با این دو کروموزوم تعداد کروموزومها به ۴۶ عدد میرسد.
بیماریها
به طور کلی بیماریهای مردان از زنان بیشتر است. در مقایسه با زنان، مردان بیماری مخصوص مردانه بیشتری دارند، برای مثال سرطان پروستات یک نوع از سرطان است که فقط مردان به آن مبتلا میشوند و عمدتاً عمر کمتری نسبت به زنان را دارا میباشند.
مشخصات جنسی
هورمون جنسی
هورمونی که عامل رویش و رشد موها میباشد تستوسترون نامیده میشود. این هورمون در بدن هر دو جنس وجود دارد ولی به دلیل نسبت حدوداً ۵۰:۱ آن در مردان، هورمون مردانه نام گرفتهاست.
در فرهنگ
در بسیاری از فرهنگ ها، مرد وظیفه اصلی را در تامین درآمد یک خانواده دارد و در جوامع سنتی به عنوان رییس و تصمیم گیرنده اصلی در خانواده به حساب می آید. در اکثرفرهنگ های سنتی و نیمه سنتی، مرد وظیفه رهبری و مدیریت را در خانواده داراست.
واژه مردانگی در ادبیات فارسی و فرهنگ ایرانی ، همسنگِ جوانمردی و فتوت است و مصادیق دلاوری و شجاعت، عدالتورزی ، حقطلبی ، ظلمستیزی و حمایت از ستمدیدگان و ضعیفان را نیز با خود دارد.
زن
به انسان ماده یا مؤنث زن گفته میشود. واژهٔ دختر معمولاً برای افراد جوان یا نابالغ به کار برده میشود و در مقابل آن، واژه زن یا خانم (عنوان محترمانه تر) برای افراد بالغ استفاده میشود. البته واژهٔ زن یک عبارت عمومی برای اشاره به انسان مؤنث است مانند «حقوق زنان».
به طور معمول یک زن بالغ، توانایی بارداری و زادن دارد. زن جوان ازدواج نکرده را دوشیزه و زن ازدواج کرده را زن متأهل یا بانو خطاب میکنند. به زنی که دارای فرزند شدهاست، مادر گفته میشود.
ریشهشناسی
واژهٔ زن در زبان پهلوی ژن، در اوستا و هندی باستان جنی و در انگلیسی باستان wifman به معنی «انسان مونث» بودهاست (در برابر werman به معنی انسان مذکر) در آن دوران Man و mann معنی خنثی داشت و فقط نوع انسان را خطاب قرار میداد.
نمادی که برای سیارهٔ ناهید (ونوس در نام غربی) در نظر گرفته شده همان نماد جنسیت زن است و آن نیز شکلی نمادین از آینهٔ در دست ونوس خدای روم باستان است. این نماد از یک دایره و یک بعلاوهٔ (صلیب) کوچک در زیر آن ساخته شدهاست. در یونیکد هم این نماد پذیرفته شدهاست. همچنین نماد ونوس نماد زنانگی و رفتار زنانه نیز است. در شیمی دوران باستان عنصر مس نیز همین نماد را داشت. در آن زمان دایرهٔ بالای نماد نماد روح و بعلاوهٔ زیر آن نماد ماده در فیزیک بود.
واژه «بانو»، در کتیبههای ساسانی و ادبیات زردشتی فارسی میانه، در لقب بعضی از ایزد زنان هند و ایرانی و همراه نام همسران شاهان، امیران و بزرگان دربار دیده میشود. در ادبیات فارسی، بویژه در منظومههایی مانند شاهنامه، ویس و رامین و خسرو و شیرین، به معنی زن بزرگ و ملکه کاربرد فراوان دارد. قدیمی ترین کاربرد این عنوان در یکی از الواح تخت جمشید به خط عیلامی بصورت ba-nu-ka (احتمالاً با تلفظ بانوکا در لوحه شماره ۱۷۰۸) است که ظاهراً عنوان ملکه آتوسا (Hutaosa، هوتس) دختر کورش، همسر داریوش و مادر خشایارشا بوده است. در فارسی میانه و پارتی بصورت «بانوگ» دیده میشود. چندین بار در "کتیبه شاپور اول در کعبه زردشت"، در عنوان زنان دربار و به عنوان لقب ناهید، ایزدبانوی نگهبان آب، آمده است.
آغاز بزرگسالی
زنانگی (به انگلیسی: Womanhood) دورهای است که یک دختر (انسان مونث) دوران کودکی و نوجوانی را پشت سر میگذارد معمولاً دختری که پا به ۱۸ سالگی میگذارد جوان دانسته میشود. بلوغ جنسی معمولاً از سن ۱۰ سالگی آغاز میشود و در ادامهٔ آن در ۱۲، ۱۳ سالگی نخستین عادت ماهانه روی میدهد. در برخی شاخههای مسیحیت و در دینهای اسلام و یهود برای دختران جشن تکلیف میگیرند. این آیین در یهودیت، بر میتسوا و بت میتسوا نام دارد. حتی اگر قرار نباشد این آیین به طور ویژه برگزار شود ممکن است جشن تولد یک سال میان ۱۲ تا ۲۱ سالگی را با لباسهای ویژه به صورت ویژه جشن بگیرند. مانند کویینسس در آمریکای لاتین.
جایگاه اجتماعی زنان
در ایران
آیین زرتشتی، آشکارا برابری میان زن و مرد را اعلام کردهاست. منابع بسیار کم و محدودی دربارهٔ وضعیت زنان در دوران باستان بجای ماندهاست اما آنچه از گل نوشتههای تخت جمشید بدست آمده نشان میدهد که زنان مانند مردان در اجتماع حضور داشتهاند، کار میکردند و از دستمزد برابر با مردان برخوردار بودهاند. در دوران حکومت ساسانیان، دو پادشاه زن، فرمانروایی کردهاند.
در یونان باستان
در آن دوران زنان اجازهٔ یادگیری هنرهای رزمی را نداشتند درنتیجه نمیتوانند در دفاع از شهر نقشی داشته باشند. همچنین دختران در نزد مردم نسبت به پسران بسیار غیرمفید دانسته میشدند برای همین بیشتر دیده میشد که خانوادهها فرزندان دختر خود را بر سر راه بگذراند و آنها را در طبیعت رها کنند و یا حتی به عنوان برده بفروشند که البته این کار در مورد پسران بسیار کمتر دیده میشد. ژان استوبه (سدهٔ پنجم) در مجموعهٔ خود دربارهٔ یونان باستان گفتهاست که دستور کار جا افتاده در ذهن مردم چنین بود: «اگر پسردار شدیم، همیشه آن را بزرگ میکنیم و نگه میداریم، حتی اگر ندار (فقیر) باشیم، ولی دختر، آن را بر سر راه میگذاریم، حتی اگر دارا (ثروتمند) باشیم» اگر هم فرزند دختری نگه داشته میشد و بر سر راه گذاشته نمیشد، باز همچنان از بهداشت و توجه کمتری برخوردار بود.
حس بیزاری و نفرتی که در آن دوران نسبت به زنان وجود داشت باعث شده بود که آنها اجازهٔ ورود در کارهای فکری در جامعه را نداشته باشند. سمونید آمورگُس (Sémonide d'Amorgos) در جای دیگر در اشاره به آفرینش پاندورا به دستور زئوس میگوید: «این زئوس بود که بدترین چیز ممکن را آفرید: زنان!»
با وجود تمام این محدودیتها استثناهایی در پزشکی، فلسفه و ریاضیات (مکتب فیثاغورسی) وجود داشت. برای نمونه میتوان از تئانو فیلسوف و ریاضی دان یونانی پیرو مکتب فیثاغوری که در سدهٔ ششم پیش از میلاد زندگی میکرد، نام برد.
در میان اسپارتها شرایط جور دیگری بود، در این سرزمین اگر نگوییم زنان با مردان برابر بودند دست کم میتوان با اطمینان به نقشهای درخور توجه آنها در جامعه اشاره کرد. در آنجا زنان از آموزش بهره مند میشدند و میتوانستند موسیقی، رقص، آمادگی جسمانی، ورزشهای پا و مهارتهای نظامی مانند پرتاب نیزه، پرتاب دیسک و... را فرابگیرند. در آن سرزمین دیده شدن زنان سوار بر اسب و یا در حال یادگیری فنون نظامی بسیار معمول و پذیرفته شده بود (نگاه کنید به آموزشهای اسپارتیان).
اسپارتیان بر این باور بودند که تنها زنان محکم و نیرومند میتوانند فرزندانی نیرومند در آینده داشته باشند. این باور بدنهٔ جامعهٔ اسپارتیان بود.
در روم باستان
در آن دوران در روم باستان نقش زنان در جامعه با توجه و نسبت به مردان تعیین میشد و میتوان آنها را به سه دسته تقسیم کرد:
دختر جوان یا puella، virgo:
همسر یک مرد یا uxor، conjux:
مادر یک خانواده یا matrona, materfamilias:
فیلم یا پرده بینی اصطلاحی است که بهطور عام شامل تصاویر متحرک و همچنین
زمینه میگردد. ریشهٔ این نام در این واقعیت است که فیلم عکاسی بهطور تاریخی
عنصر اساسی رسانه ضبط و پخش تصاویر متحرک به حساب میآمدهاست. تولید فیلمها
از طریق ضبط تصویر مردم و اشیاء واقعی با دوربین یا بوجود آوردن آنها از طریق
تکنیکهای انیمیشن و یا جلوههای ویژه است. فیلمها از مجموعهای از قابهای
انفرادی تشکیل شدهاند که زمانی که به سرعت و پشت سرهم نمایش داده میشوند،
توهم حرکت را در بیننده بوجود میآورند. بر اثر پدیدهای به نام ماندگاری تصویر
که بر اثر آن یک منظره برای کسری از ثانیه پس از از بین رفتن آن در حفظ
میکنند، چشمکهای بین تصاویر، قابل رویت نیستند. همچنین عامل ارتباط عامل
دیگری است که باعث مشاهده تصاویر متحرک میگردد. این اثر روانی به نام حرکت بتا
معروف است.

از نظر اکثر انسانها، فیلم از انواع مهم هنر بهشمار میآید. فیلمها قابلیت سرگرم کردن، آموزش، روشنگری والهام بخشیدن به حضار را داراست. عوامل دیداری سینما نیاز به هیچ نوع ترجمه نداشته و قدرت ارتباطات جهانی را به یک محصول تصویر متحرک میبخشند. هر فیلم قابلیت جذب مخاطبان جهانی را دارد بهخصوص اگر از تکنیکهای دوبله و یا زیرنویس که گفتار را ترجمه میسازد، بهره جسته باشد. فیلمها همچنین محصولاتی هستند که توسط فرهنگهای مشخص تولید گشته و آن فرهنگها را منعکس و در برابر از آنها تأثیر میپذیرد.
در اوایل دهه ۱۸۶۰ با استفاده از وسایلی مانند زوتروپ و پراکسینوسکوپ، مکانیزمهای تولید مصنوعی به وجود آمده و تصاویر دو بعدی متحرک به نمایش در آمدند. این ماشینها انواع تکامل یافته ابزارهای ساده اپتیکی (مانند توریهای سحرآمیز) بودند. این ابزار قابلیت نمایش متوالی تصاویر با سرعتی را داشتند که در آن تصاویر به شکل متحرک به نظر میرسیدند. این پدیده ماندگاری منظر نام گرفت. طبیعتاً، تصاویر میبایست بهطور دقیق طراحی میشدند تا اثر مورد نظر را داشته باشند، به همین منظور اصول زیربنائی خاصی بهعنوان بنیان ساخت فیلم انیمیشن در نظر گرفته شدند.
با پیشرفت فیلم سلولوئید برای مقاصد عکاسی ثابت، امکان گرفتن عکس از اشیاء متحرک در زمان حرکت، نیز میسر شد. در مراحل اولیه فناوری گاهی لازم است که شخص بیننده برای مشاهده تصاویر، در داخل دستگاهی مخصوص نگاه کند. در سالهای دهه ۱۸۸۰، با معرفی دوربین تصویر متحرک امکان گرفتن تصاویر انفرادی و ضبط آنها بر روی یک حلقه واحد فراهم آمد که به سرعت به اختراع پروژکتور تصویر متحرک انجامید. کار این دستگاه گذراندن نور از فیلم پردازش و چاپ شده و در نهایت بزرگنمائی «اجرای تصاویر در حال حرکت» بر روی پرده جهت رویت تمام حاضران بود. این حلقههای فیلمهای نمایش داده شده به نام «تصاویر متحرک» معروف شدند. اولین فیلمهای تصویر متحرک حالت استاتیک صحنه داشتند که در آنها یک حادثه یا عمل بدون هیچگونه ویرایش کردن و یا دیگر تکنیکهای سینمایی، به نمایش در میآمدند.
تصاویر متحرک تا پایان سده ۱۹، تنها بهعنوان هنر دیداری به حساب میآمدند. اما ابتکار فیلمهای صامت ذهنیت مردم را نیز در اختیار گرفته بود. در آغاز سده بیستم، رفته رفته ساختار داستانی فیلمها شکل گرفت. در این زمان فیلمهائی به صورت دنبالهدار صحنه ساخته شدند که در مجموع یک داستان را نقل میکردند. این صحنهها بعداً جای خود را به صحنههای چندگانه از زوایا و ابعاد متفاوت دادند. تکنیکهای دیگر از قبیل حرکت دوربین نیز بهعنوان راههای اثرگذار در انتقال داستان فیلم شناخته و به کار گرفته شدند. صاحبان سالنهای تئاتر نیز به جای اینکه حاضران را در سکوت نگاه دارند، با در اختیار گرفتن یک پیانیست و یا نوازنده ارگ و یا یک ارکستر کامل، به نواختن موسیقی متناسب با فضای هر صحنه فیلم اقدام مینمودند. در اوایل دهه ۱۹۲۰، اکثر فیلمها با لیست صفحات موسیقی تهیه شده بدین منظور عرضه میشدند. در محصولات شاخص، این صفحات به صورت کامل برای کل فیلم تدارک میگردیدند.
رشد صنعت سینما در اروپا با بروز جنگ جهانی اول متوقف گردید و این در حالی بود که صنعت فیلم در ایالات متحده با ظهور هالیوود به شکوفائی رسید. بههرحال در دهه ۱۹۲۰، فیلمسازان اروپائی مانند سرگئی آینشتاین و اف. دبلیو. مارنائو به همراهی مبتکر آمریکائی دی. دبلیو. گریفیت و دیگران، به ارتقاء سطح این رسانه پرداختند. در طول سالهای دهه ۱۹۲۰، فناوری جدید امکان الصاق حاشیه صوتی گفتار، موسیقی و افکتهای صوتی متناسب با نوع صحنه به فیلم میسر ساخت. این فیلمهای صوت دار از ابتدا با نامهای «تصاویر با صداً یا»تاکیز" شناخته میشدند.
قدم اصلی بعد در پیشرفت صنعت سینما معرفی رنگ بود. اگرچه اضافه شدن صداسرعت فیلمهای صامت و موزیسینهای تئاتر را تحتالشعاع قرار داد، رنگ به تدریج مورد استفاده قرار گرفت. عامه مردم در رابطه با رنگ و در مقایسه آن با فیلمهای سیاه و سفید بالنسبه بیتفاوتی نشان میدادند. اما همچنان که روشهای پردازش رنگ بهبود یافته و در مقایسه با فیلمهای سیاه – و – سفید قابل رقابتتر میگشتند، فیلمهای رنگی بیشتر و بیشتر تولید میشدند. این زمان هنگام پایان جنگ جهانی دوم بود. همچنان که این صنعت در آمریکا رنگ را بهعنوان عنصر اصلی جذب مخاطب تشخیص داد، آن را در رقابت با تلویزیون که تا اواسط دهه ۱۹۶۰ به صورت رسانهای سیاه و سفید باقیمانده بود، مورد استفاده قرار داد. در پایان دهه ۱۹۶۰، رنگ بهعنوان شیوه عادی کار فیلمسازان مطرح شد.
دهههای ۱۹۵۰، ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ شاهد تغییرات در روش تولید و سبک فیلم بودند. هالیوود جدید، موج جدید فرانسوی و ارتقاء فیلمهای فیلمسازان تحصیلکرده و مستقل همه و همه از تغییراتی بودند که این رسانه آنها را در نیمه دوم سده بیستم تجربه نمود. در دهه ۱۹۹۰ و در آستانه ورود به سده بیست و یکم، فناوری دیجیتال، موتور اصلی تحولات بهشمار میآمد.
تئوری فیلم در جستجوی بسط مفاهیم مختصر و سیستماتیک که بر مطالعه فیلم / سینما بهعنوان یک هنر دلالت دارند، است. تئوریهای کلاسیک فیلم چهارچوبی ساختاری در خصوص موضوعات کلاسیک تکنیکهای داستان سرائی، دایجسیز، قوانین سینما، «تصویر»، دسته، فردیت و تالیف فراهم میآورد. اکثر تجزیه و تحلیلهای جدید به مسائلی از قبیل روش تحلیل روانی تئوری فیلم، ساختارگرائی تئوری فیلم، تئوری زنسالاری فیلم و دیگر موارد مشابه توجه نشان دادهاند.
تعریف نقادی فیلم عبارتاند از تحلیل و ارزیابی فیلمها هست. به صورت کلی، این کارها را میتوان به دو گروه تقسیم نمود؛ نقادی فیلم توسط افراد صاحبنظر در رشته فیلمسازی و نقادی روزنامهای که به صورت روزمره در روزنامهها و دیگر رسانهها دیده میشود.
منتقدین فیلم که برای روزنامهها، مجلات و رسانههای گروهی کار میکنند، بهطور عمده بر روی فیلمهای جدید نظر میدهند. آنها به صورت عادی فقط یکبار فیلم مورد نظر را دیده و فقط یک یا دو روز وقت دارند تا نظر خود را ارائه نمایند. علیرغم این موضوع، منتقدین تأثیری عمده بر فیلمها دارند بهخصوص آنهائی که دارای یک نوع خاص هستند. فیلمهای پر طرفدار اکشن، ترسناک. کمدی کمتر مورد قضاوت منتقدین قرار دارند. از سوی دیگر خلاصه طرح و شرح و بسط یک فیلم که موضوع اصلی مرور آن به حساب میآیند نیز تأثیر عمدهای بر انتخاب فیلم توسط بینندگان دارد. در فیلمهای معتبر مانند درام، تحت تأثیر قرار دادن بیننده از اهداف اصلی و بسیار مهم محسوب میگردد. تحلیلهای ضعیف، گاهیاوقات یک فیلم را تا درجه گمنامی و زیان مالی پیش میبرند.
تأثیر نظرات یک منتقد بر روی نحوه عملکرد اکران یک فیلم مشخص محل بحث دارد. برخی ادعا میکنند که امروزه نحوه بازاریابی سینما بهگونهای گسترده و فشرده واز نظر مالی برنامهریزی شدهاست که منتقدین توان تأثیرگذاری بر آن را ندارند. ولی بههرحال، مردودیت فاجعه بار برخی فیلمهائی که به نحو گستردهای بر موفقیت آنها سرمایهگذاری شده بود بر اثر نقادی تند آنها و همچنین موفقیت غیرقابل پیشبینی فیلمهای مستقلی که نقد مثبت داشتهاند، نشانگر این موضوع است که تأثیر نظرات منتقدین میتواند اثرات بسیار عمیقی داشته باشد. برخی دیگر اعتقاد دارند که نقد مثبت فیلم باعث ایجاد اشتیاق در بینندگان فیلمهای کم شهرت بودهاست. برعکس، فیلمهای متعددی وجود داشتهاند که شرکتهای فیلمساز بهقدری به آنها بیاعتماد بودهاند که به جهت جلوگیری از افت فروش، به منتقدین اجازه ارائه نظراتشان را ندادهاند. بههرحال، این کار نتیجه منفی داشته و منتقدینی که نسبت به این تاکتیک حساس بودهاند، به جامعه هشدار دادهاند که این فیلم ارزش دیدن را ندارد که در نتیجه اینگونه فیلمها اقبال چندانی نیافتند.
مسأله مورد مناقشه آن است که منتقدین روزنامهای فیلم را میباید فقط مرورگر فیلم نامیده و منتقدین واقعی فیلم آنهائی هستند که به صورت آکادمیک به نقد فیلم میپردازند. این روش فکری را معمولاً به نام تئوری فیلم یا مطالعات فیلم میشناسند. تلاش اصلی منتقدین، فهم روش کارکرد فیلم و تکنیکهای فیلمبرداری و تأثیرات آنها بر روی مردم است. نتیجه کارکرد منتقدین بیش از آنکه در روزنامهها به چاپ رسیده و یا در تلویزیون نمایش داده شود، در ژورنالهای تخصصی و گاهیاوقات نیز در مجلات سطح بالای جامعه ارائه میگردند. همچنین گاهیاوقات منتقدین با کالجها و دانشگاهها همکاری مینمایند.

از نظر اکثر انسانها، فیلم از انواع مهم هنر بهشمار میآید. فیلمها قابلیت سرگرم کردن، آموزش، روشنگری والهام بخشیدن به حضار را داراست. عوامل دیداری سینما نیاز به هیچ نوع ترجمه نداشته و قدرت ارتباطات جهانی را به یک محصول تصویر متحرک میبخشند. هر فیلم قابلیت جذب مخاطبان جهانی را دارد بهخصوص اگر از تکنیکهای دوبله و یا زیرنویس که گفتار را ترجمه میسازد، بهره جسته باشد. فیلمها همچنین محصولاتی هستند که توسط فرهنگهای مشخص تولید گشته و آن فرهنگها را منعکس و در برابر از آنها تأثیر میپذیرد.
در اوایل دهه ۱۸۶۰ با استفاده از وسایلی مانند زوتروپ و پراکسینوسکوپ، مکانیزمهای تولید مصنوعی به وجود آمده و تصاویر دو بعدی متحرک به نمایش در آمدند. این ماشینها انواع تکامل یافته ابزارهای ساده اپتیکی (مانند توریهای سحرآمیز) بودند. این ابزار قابلیت نمایش متوالی تصاویر با سرعتی را داشتند که در آن تصاویر به شکل متحرک به نظر میرسیدند. این پدیده ماندگاری منظر نام گرفت. طبیعتاً، تصاویر میبایست بهطور دقیق طراحی میشدند تا اثر مورد نظر را داشته باشند، به همین منظور اصول زیربنائی خاصی بهعنوان بنیان ساخت فیلم انیمیشن در نظر گرفته شدند.
با پیشرفت فیلم سلولوئید برای مقاصد عکاسی ثابت، امکان گرفتن عکس از اشیاء متحرک در زمان حرکت، نیز میسر شد. در مراحل اولیه فناوری گاهی لازم است که شخص بیننده برای مشاهده تصاویر، در داخل دستگاهی مخصوص نگاه کند. در سالهای دهه ۱۸۸۰، با معرفی دوربین تصویر متحرک امکان گرفتن تصاویر انفرادی و ضبط آنها بر روی یک حلقه واحد فراهم آمد که به سرعت به اختراع پروژکتور تصویر متحرک انجامید. کار این دستگاه گذراندن نور از فیلم پردازش و چاپ شده و در نهایت بزرگنمائی «اجرای تصاویر در حال حرکت» بر روی پرده جهت رویت تمام حاضران بود. این حلقههای فیلمهای نمایش داده شده به نام «تصاویر متحرک» معروف شدند. اولین فیلمهای تصویر متحرک حالت استاتیک صحنه داشتند که در آنها یک حادثه یا عمل بدون هیچگونه ویرایش کردن و یا دیگر تکنیکهای سینمایی، به نمایش در میآمدند.
تصاویر متحرک تا پایان سده ۱۹، تنها بهعنوان هنر دیداری به حساب میآمدند. اما ابتکار فیلمهای صامت ذهنیت مردم را نیز در اختیار گرفته بود. در آغاز سده بیستم، رفته رفته ساختار داستانی فیلمها شکل گرفت. در این زمان فیلمهائی به صورت دنبالهدار صحنه ساخته شدند که در مجموع یک داستان را نقل میکردند. این صحنهها بعداً جای خود را به صحنههای چندگانه از زوایا و ابعاد متفاوت دادند. تکنیکهای دیگر از قبیل حرکت دوربین نیز بهعنوان راههای اثرگذار در انتقال داستان فیلم شناخته و به کار گرفته شدند. صاحبان سالنهای تئاتر نیز به جای اینکه حاضران را در سکوت نگاه دارند، با در اختیار گرفتن یک پیانیست و یا نوازنده ارگ و یا یک ارکستر کامل، به نواختن موسیقی متناسب با فضای هر صحنه فیلم اقدام مینمودند. در اوایل دهه ۱۹۲۰، اکثر فیلمها با لیست صفحات موسیقی تهیه شده بدین منظور عرضه میشدند. در محصولات شاخص، این صفحات به صورت کامل برای کل فیلم تدارک میگردیدند.
رشد صنعت سینما در اروپا با بروز جنگ جهانی اول متوقف گردید و این در حالی بود که صنعت فیلم در ایالات متحده با ظهور هالیوود به شکوفائی رسید. بههرحال در دهه ۱۹۲۰، فیلمسازان اروپائی مانند سرگئی آینشتاین و اف. دبلیو. مارنائو به همراهی مبتکر آمریکائی دی. دبلیو. گریفیت و دیگران، به ارتقاء سطح این رسانه پرداختند. در طول سالهای دهه ۱۹۲۰، فناوری جدید امکان الصاق حاشیه صوتی گفتار، موسیقی و افکتهای صوتی متناسب با نوع صحنه به فیلم میسر ساخت. این فیلمهای صوت دار از ابتدا با نامهای «تصاویر با صداً یا»تاکیز" شناخته میشدند.
قدم اصلی بعد در پیشرفت صنعت سینما معرفی رنگ بود. اگرچه اضافه شدن صداسرعت فیلمهای صامت و موزیسینهای تئاتر را تحتالشعاع قرار داد، رنگ به تدریج مورد استفاده قرار گرفت. عامه مردم در رابطه با رنگ و در مقایسه آن با فیلمهای سیاه و سفید بالنسبه بیتفاوتی نشان میدادند. اما همچنان که روشهای پردازش رنگ بهبود یافته و در مقایسه با فیلمهای سیاه – و – سفید قابل رقابتتر میگشتند، فیلمهای رنگی بیشتر و بیشتر تولید میشدند. این زمان هنگام پایان جنگ جهانی دوم بود. همچنان که این صنعت در آمریکا رنگ را بهعنوان عنصر اصلی جذب مخاطب تشخیص داد، آن را در رقابت با تلویزیون که تا اواسط دهه ۱۹۶۰ به صورت رسانهای سیاه و سفید باقیمانده بود، مورد استفاده قرار داد. در پایان دهه ۱۹۶۰، رنگ بهعنوان شیوه عادی کار فیلمسازان مطرح شد.
دهههای ۱۹۵۰، ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ شاهد تغییرات در روش تولید و سبک فیلم بودند. هالیوود جدید، موج جدید فرانسوی و ارتقاء فیلمهای فیلمسازان تحصیلکرده و مستقل همه و همه از تغییراتی بودند که این رسانه آنها را در نیمه دوم سده بیستم تجربه نمود. در دهه ۱۹۹۰ و در آستانه ورود به سده بیست و یکم، فناوری دیجیتال، موتور اصلی تحولات بهشمار میآمد.
تئوری فیلم در جستجوی بسط مفاهیم مختصر و سیستماتیک که بر مطالعه فیلم / سینما بهعنوان یک هنر دلالت دارند، است. تئوریهای کلاسیک فیلم چهارچوبی ساختاری در خصوص موضوعات کلاسیک تکنیکهای داستان سرائی، دایجسیز، قوانین سینما، «تصویر»، دسته، فردیت و تالیف فراهم میآورد. اکثر تجزیه و تحلیلهای جدید به مسائلی از قبیل روش تحلیل روانی تئوری فیلم، ساختارگرائی تئوری فیلم، تئوری زنسالاری فیلم و دیگر موارد مشابه توجه نشان دادهاند.
تعریف نقادی فیلم عبارتاند از تحلیل و ارزیابی فیلمها هست. به صورت کلی، این کارها را میتوان به دو گروه تقسیم نمود؛ نقادی فیلم توسط افراد صاحبنظر در رشته فیلمسازی و نقادی روزنامهای که به صورت روزمره در روزنامهها و دیگر رسانهها دیده میشود.
منتقدین فیلم که برای روزنامهها، مجلات و رسانههای گروهی کار میکنند، بهطور عمده بر روی فیلمهای جدید نظر میدهند. آنها به صورت عادی فقط یکبار فیلم مورد نظر را دیده و فقط یک یا دو روز وقت دارند تا نظر خود را ارائه نمایند. علیرغم این موضوع، منتقدین تأثیری عمده بر فیلمها دارند بهخصوص آنهائی که دارای یک نوع خاص هستند. فیلمهای پر طرفدار اکشن، ترسناک. کمدی کمتر مورد قضاوت منتقدین قرار دارند. از سوی دیگر خلاصه طرح و شرح و بسط یک فیلم که موضوع اصلی مرور آن به حساب میآیند نیز تأثیر عمدهای بر انتخاب فیلم توسط بینندگان دارد. در فیلمهای معتبر مانند درام، تحت تأثیر قرار دادن بیننده از اهداف اصلی و بسیار مهم محسوب میگردد. تحلیلهای ضعیف، گاهیاوقات یک فیلم را تا درجه گمنامی و زیان مالی پیش میبرند.
تأثیر نظرات یک منتقد بر روی نحوه عملکرد اکران یک فیلم مشخص محل بحث دارد. برخی ادعا میکنند که امروزه نحوه بازاریابی سینما بهگونهای گسترده و فشرده واز نظر مالی برنامهریزی شدهاست که منتقدین توان تأثیرگذاری بر آن را ندارند. ولی بههرحال، مردودیت فاجعه بار برخی فیلمهائی که به نحو گستردهای بر موفقیت آنها سرمایهگذاری شده بود بر اثر نقادی تند آنها و همچنین موفقیت غیرقابل پیشبینی فیلمهای مستقلی که نقد مثبت داشتهاند، نشانگر این موضوع است که تأثیر نظرات منتقدین میتواند اثرات بسیار عمیقی داشته باشد. برخی دیگر اعتقاد دارند که نقد مثبت فیلم باعث ایجاد اشتیاق در بینندگان فیلمهای کم شهرت بودهاست. برعکس، فیلمهای متعددی وجود داشتهاند که شرکتهای فیلمساز بهقدری به آنها بیاعتماد بودهاند که به جهت جلوگیری از افت فروش، به منتقدین اجازه ارائه نظراتشان را ندادهاند. بههرحال، این کار نتیجه منفی داشته و منتقدینی که نسبت به این تاکتیک حساس بودهاند، به جامعه هشدار دادهاند که این فیلم ارزش دیدن را ندارد که در نتیجه اینگونه فیلمها اقبال چندانی نیافتند.
مسأله مورد مناقشه آن است که منتقدین روزنامهای فیلم را میباید فقط مرورگر فیلم نامیده و منتقدین واقعی فیلم آنهائی هستند که به صورت آکادمیک به نقد فیلم میپردازند. این روش فکری را معمولاً به نام تئوری فیلم یا مطالعات فیلم میشناسند. تلاش اصلی منتقدین، فهم روش کارکرد فیلم و تکنیکهای فیلمبرداری و تأثیرات آنها بر روی مردم است. نتیجه کارکرد منتقدین بیش از آنکه در روزنامهها به چاپ رسیده و یا در تلویزیون نمایش داده شود، در ژورنالهای تخصصی و گاهیاوقات نیز در مجلات سطح بالای جامعه ارائه میگردند. همچنین گاهیاوقات منتقدین با کالجها و دانشگاهها همکاری مینمایند.
ساعت : 11:34 pm | نویسنده : admin
|
مطلب بعدی